وکیلانه

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

رضا سیفی خبرنگار روزنامه همشهری که در جریان نشست خبری رییس جمهور در حال سوال از رییس جمهور، با اتفاقات عجیب و غریبی روبرو شده بود، پس از بیان این اتفافات در صفحه شخصی اش، مجبور به حذف پست و تهدید به اخراج از تحریریه همشهری شد!


وی اتفاقات را اینگونه روایت میکند:

درجریان سوال دیروزم از رئیس جمهور در نشست خبری، اتفاق عجیبی رخ داد که حیرتم از دولت تدبیر را بیشتر کرد!
سوالم درباره قوانین معطل مانده ای بود که نیاز به پول و ربطی به تحریم ندارد و دولت آنها را اجرا نمی کند.
مشغول خواندن سوال و ذکر نمونه هایی از قوانین اجرا نشده از سوی دولت بودم که یکی از مسوولان برگزار کننده نشست خبری که کنارم روی صندلی های ردیف جلو نشسته بود با لگد به پایم زد تا سخنانم را قطع کنم!!!
خانم قیومی رئیس مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات دفتر رئیس جمهور هم آرام طوری که صدایش را دیگران نشنوند اصرار می کرد که دیگر بس است و سوال ات را تمام کن!!! پس از انتشار این پست در سایت جهان نیوز، جناب پرویز اسماعیلی از نهاد ریاست جمهوری، مدیران همشهری و متعاقبا خبرنگار مذکور را تحت فشار قرار میدهند که اگر پست و خبر جهان نیوز حذف نگردد، سیفی اخراج خواهد شد....

*******
"روحانی: اگر دولت اجازه ندهد که نقد شود، معنای آن این است که دولت مستبدی است."
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۲
امیرعلی

 دیگه پدرا نمیتونن 8 آپارتمان به مبلغ 10 میلیارد تومن وثیقه بذارن واسه پسرایی که 10 میلیون دلار ردمال دارن. وضعیت سختیه واقعاً. 



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۹
امیرعلی
 


دست‌شان را که سال‌ها پیش بعثی‌ها بسته بودند؛ پایشان را هم حالا سیاسی‌کارها می‌خواهند ببندند.

بندند مبادا این غواص‌ها پا بزنند، بروند جایی که پسند حضرات نیست. بروند داخل منطقه‌های ممنوعه. بروند آن‌طرف خط قرمزهای ساختگی این سال‌ها. بدون آن‌که گوش‌شان بدهکار فرمان ایست قدرت باشد.

ناراحت‌اند که پای این غواص‌ها به صفحه‌ی پروفایل «غیرخودی‌ها» باز شده. عصبانی‌اند که چرا عکس غواص‌ها خورده روی دیوار دختری که سوژه‌ی گشت ارشاد است. دلواپس‌اند که سر و کله‌ی غواص‌ها در ‌نوشته‌ی پسری پیدا شده که دل خوشی از نظام ندارد.
عادت ندارند به دیدن تکثر. عادت ندارند به همدلی در عین تنوع. دوست دارند همه عین خودشان باشند و همانجور فکر کنند. 

می‌ترسند کنترل این‌همه غواص ـ آن‌هم نه غواص سرباز سازمانی حرف‌گوش‌کن و مطیع، بلکه غواص بسیجی [البته مدل منسوخ‌شده‌ی جبهه‌ای] و پرشور که گوشش بدهکار امر و نهی نیست ـ از دست‌شان خارج شود. می‌ترسند این مهمان‌های ناخوانده همه‌ی آنچه این سال‌ها دفاع مقدس دولتی رشته‌ بود را در ‌چشم‌برهم‌زدنی پنبه کنند.   

برای همین به تکاپو افتاده‌اند. بیانیه صادر می‌کنند که: این‌ها همه‌شان انحصاراً مال ماست. مالک شش‌دانگش ماییم. تشر می‌زنند به آن «دیگر»ها که اصلاً شما را چه به شهید؟

نمی‌فهمند این غواص‌ها بچه‌های ایران اند؛ بچه‌های همه‌ی ایران. نمی‌فهمند این فرصت ناب وفاق ملی که به برکت آمدن این مهمان‌ها فراهم آمده را نباید ضایع کنند. نمی‌فهمند خون این مظلومان، ارزش و اعتبارش خیلی بیشتر از دعواهای بچه‌گانه‌ی خودشان است بر سر قدرت و پست و مقام.

اگر می‌فهمیدند لااقل در انتخاب سخنران مراسم تشییع سر سوزنی سلیقه به خرج می‌دادند. اگر می‌فهمیدند این تشییع را به دعوایشان با دولت و اختلاف هسته‌ای گره نمی‌زدند. اگر می‌فهمیدند انگ سیاسی و جناحی به پیشانی غواص‌ها نمی‌چسباندند. اگر می‌فهمیدند...

*

ما ولی کمترین کاری که می‌توانیم بکنیم این است که برویم تشییع‌ آن عزیزان. به رسم ادب. به حکم قدرشناسی. بی‌خیال سخنران و مداح و شعارها و پوستر و تراکت‌. و در مسیر برگشت از تشییع به این فکر کنیم که شاید وقتش رسیده باشد بند از پای شهیدان وطن باز کنیم. شاید وقتش رسیده باشد «روایت مردمی جنگ» سلطه‌ی روایت دولتی و حکومتی را به چالش بکشاند. شاید غواص‌ها و دوستان‌شان چشم‌انتظار ما باشند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۷
امیرعلی

 
چند روز پیش در مورد پرونده مرتضوی چیزی شنیدم که هنوز از سرم دود بلند می‌شود... از قسمت‌های پشت پرده و تایید نشده‌ی ماجرا که بگذریم با مصاحبه‌ دیروز معاون اول قوه قضاییه، برای شخص نگارنده یک چیز مسلم شد.... جناب آقای محسنی اژه‌ای مصرّاً و قاطعانه معتقد است که در امور جاری قوه قضاییه قانون هیچ جایگاهی ندارد و مقام مافوق ایشان، خودشان و تمام مجموعه‌ی تحت نظر ایشان می‌توانند هر وقت هر چیزی را که شخصاً صلاح دیدند یا دلشان خواست انجام دهند و برای موجه کردن این اعمال استناد به تصمیم خودشان کافی است. من فقط به همین دو مثالی که اشاره‌اش رفت اکتفا می‌کنم:

1- طبق ماده 391 قانون آیین دادرسی مدنی «پس از ارجاع پرونده نمی توان آن را از شعبه مرجوع الیه اخذ و به شعبه دیگر ارجاع کرد مگر به تجویز قانون ، رعایت مفاد این ماده در مورد رسیدگی کلیه دادگاهها نیز الزامی است.» آن عبارت «مگر به تجویز قانون» مصادیق قانونی معینی دارد که مشخصا در قانون نام برده شده‌اند. در جریان رسیدگی به پرونده سعید مرتضوی، او اعتراضی را در رسانه‌ها مطرح کرد مبنی بر اینکه پرونده او پس از ارجاع در دیوان عالی کشور جابجا شده است که البته در ساختار حقوقی ما دیوان عالی کشور دادگاه محسوب می‌شوند. با توجه به استثناهای ذکر شده، مورد وی مصداق هیچ یک از موارد قانونی نبوده است. در یک نشست خبری، معاون اول قوه قضاییه در پاسخ به سوالی در این زمینه اینگونه جواب داده است: «ین که محکوم علیه، اعتراض داشته باشد، امر جدیدی نیست، اما این موضوع که پرونده ای در دیوان عالی کشور از یک شعبه به شعبه جدیدی برود، مصداق زیادی دارد و مشکل قانونی وجود ندارد

2- من در مورد اینکه شورای عالی امنیت قبلا در مورد کسی تصمیم به ممنوع التصویری یا ممنوع البیانی (این عبارت اختراع کیست؟؟!) گرفته باشد، ندارم... اما تمام مقامات قضایی از جمله دادستان وظایف مشخص قانونی دارند که صلاحیتشان در آن چارچوب و فقط در آن چارچوب تعریف می‌شود. بیرون از این صلاحیت، کسی هستند مانند باقی افراد. در قوانین جزایی و مشخصاً قانون آیین دادرسی کیفری صلاحیت‌های دادستان در امور محدودی خلاصه می‌شود. ذکر دو نکته برای این منظور کفایت از مقصود خواهد کرد. اول اینکه اساساً به جز وظیفه‌ی اعلام جرم در موارد مربوطه، وظایف قضایی دادستان جایی شروع می‌شود که پرونده‌ای در خصوص جرم یا جرایمی برای کسی تشکیل شده باشد و اساساً «متهمی» در کار باشد. دوم اینکه در هیچ قانونی از جمله قوانین مربوط به صلاحیت دادستان قرار یا کلا چیزی با عنوان ممنوع التصویری یا ممنوع البیانی (!) وجود ندارد. و البته در هیچ قانونی هم اعتراض به دستور دادستان جرم تلقی نشده تا مستلزم برخورد باشد.

همین.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۳
امیرعلی

: (+)


بازاری ها یک قواعد و اصطلاحات خوبی دارن؛ مثلاً وقتی پای یک معامله می‌رن می‌گن نباید نشون بدهی چپت خالیه! یعنی مثلاً وقتی دو روز دیگه چک داری و برای پاس کردن چک داری جنست رو می فروشی خریدار به هیچ وجه نباید بفهمه لنگ فروش جنس هستی. یا اگه یه بدهی سنگین بالا آوردی و مجبوری خونه یا ملک بفروشی باید ژست این بگیری که آره می خوام خونه رو بزرگتر کنم وگرنه معلوم نیست توی معامله چه بلایی سرت بیارن و جنس رو به چند دهم قیمت ازت بز خر کنن!
یا حتی اگه داری یه معامله پر سود دیگه رو جوش می دی و برای اون داری جنس یا ملک می فروشی نباید طرف بو بره که داری برای یه سود بزرگ پول جور می کنی.
حتی این رو خانم های خونه دار بازار رو هم می فهمن که وقتی می ری خرید نباید فروشنده بفهمه جنس چشمت رو گرفته.

ببین وقتی شیخ به اصطلاح دیپلمات ژنرال یه روز قبل از شروع مذاکرات از خزانه خالی و الان هم از ربط آب خوردن به مذاکرات حرف می زنه چه سوپر سوتی داده! 

حالا وقتی تو همون موقعیت نه خزانه واقعا خالی بوده نه آب خوردن ربطی به مذاکرات (بخونید معاملات) داره کاملا تصور هست که چرا و توسط چه کسانی مذاکرات به شکست نزدیک شده.
خلاصه اینکه یا یه چند روزی آقایون برن بازار، مثلا بازار آهن فروشها یا بازار ملک تور تجربی معامله گری یا یه حاجی بازاری، یه فروشنده تو راسته بازار تهران رو ببرن مذاکرات بلکه فرجی شد! البته اگر هدف رفع تحریم ها باشه وگرنه بحث انتخابات مجلس و مجلس خبرگان با این چیزا درمون نمیشه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۰
امیرعلی

رضا صیادی، سردبیر نشریه «همشهری آیه» در سرمقاله آخرین شماره این مجله نوشت:

«لایک! شما یک خانم چادری جذاب هستید» پسر بچه نوجوان این جمله را زیر عکس فلان خانم چادری در فلان شبکه اجتماعی نوشته و پاسخ گرفته بود:«ممنونم نظر لطف شماست» احتمالا آن خانم چادری فکر کرده برای ترویج فرهنگ حجاب یک گام بزرگ برداشته. اینکه با حجاب توانسته در معرض نگاه و توجه و تحسین و گاهی اوقات ابراز علاقه قرار بگیرد. گمان کرده که ظرفیت‌های کشف نشده چادر را پس از ده‌ها سال کشف کرده. گمان کرده که با شگردی منحصر به فرد هم خدا را به دست آورده هم خرما را. برای همین است که هر روز مدلی جدیدی از ترکیب چادر و روسری و آستین و ساعت و آرایش را رو می‌کند و خودش را پرچمدار تبلیغ حجاب می‌داند، اما حواسش نیست که اساسا چادر قرار است مقابل این خودنمایی‌ها را بگیرد و جذابیت‌های زنانه‌اش را بپوشاند. حواسش نیست که در این ترکیب ناهمگون، تعارضی ذاتی دارد. مثل آن آقایی که سال‌ها قبل در یکی از کشورهای خارجی با لباس روحانیت پاپیون زده بود که باید نوآوری کنیم و از قضا اسباب خنده مردم را فراهم کرد.
در این چند سال اخیر، چادر با فرهنگ‌های جدیدی همراه شده که برخی از آنها اساسا فرقی با بدحجابی ندارد. حتما شما هم دیده‌اید دخترانی که چادر را بخشی از تیپ خود می‌دانند و گویا با استفاده از چادر می‌خواهند چهره خود را قاب بگیرند. بعد هم در قواره یک فعال اجتماعی ظاهر می‌شوند و هر روز عکس‌های مختلفشان را این طرف و آن طرف منتشر می‌کنند تا محرم و نامحرم لایکشان کنند. اما حقیقتا این نوع پوشش که باعث انگشت نما شدن فرد در جامعه می‌شود، مصداق لباس شهرت نیست؟ در تعریف‌های فقهی ما یک شرط اساسی برای حجاب تعریف شده که نباید «جلب توجه» کند. حجاب باید در مسیر عفاف و حیا و پوشیدگی تعریف شود، اما این فرهنگ جدید و ابداعی که از قضا وارداتی هم نیست و ساخت ذهن خلاقانه برخی از بانوان ایرانی است، حجاب جدیدی را معرفی کرده که در مسیر خودنمایی تعریف می‌شود و از بیخ و بن ضدحجاب است.

اینکه زن بتواند با چادر به آسانی فعالیت اجتماعی کند را هیچ کس منکر نیست،بانوان محجبه و عفیفه قطعا می‌توانند با حفظ شئون شرعی به فعالیت اجتماعی بپردازند. اصلا ضرورت همین موضوع بود که چند سال قبل برخی از کارشناسان دور هم جمع شدند و اقدام به طراحی چادرهایی کردند که در عین سادگی، دست و پاگیر بانوان هم نبود.

چادرهایی که مثلا هنگام رانندگی یا حمل کودک محدودیت ایجاد نمی‌کرد، اما این خلاقیت به مرور تبدیل به یک بدعت شد و طراحان بعدی، به فکر آن افتادند تا چادرهایی جذاب تولید کنند و کار به جایی کشید که باخط نستعلیق و نسخ روی چادر بانوان کلمات قصار می‌نوشتند و شعار می‌دادند که با چادر محدودیت نیست و می‌تواند شما را جذاب‌تر کند! این طراحان ادعا می‌کنند که فقط با چنین روش‌هایی می‌توان برخی از دختران امروزی که با حجاب ارتباط خوبی ندارند را به سوی چادر کشاند، اما انگار نسخه ناشیانه‌ای که آنها برای حجاب جامعه نوشته‌اند، به ضد خود تبدیل شده و به قول جناب مولوی «از قضا سرکنگبین، صفرا فزود»ه است.

مخاطب اصلی بازار چادر خانواده‌های مذهبی هستند و قطعا این چادرهای تیپیکال بیش از آنکه به دست جامعه هدف برسد، به دست متدینین رسیده و گاهی اوقات گره چادر آنها را شل کرده است. این تدبیرهای بدعت‌گونه سابقه بسیاری دارد، مگر در همین یکی-دو دهه اخیر به بهانه مقابله با موسیقی‌های مبتذل وارداتی، خودمان به تولید ابتذال نپرداختیم؟ مگر برای آنکه رضایت عده‌‌ای را جلب کنیم، پیچ شرعیات را شل نکردیم؟ مگر خطوط قرمزمان را تغییر ندادیم؟ آنقدر که گاهی اوقات موسیقی‌های وطنی‌مان شرم‌آورتر از برخی نسخه‌های خارجی شده است.

بیایید تعارف را کنار بگذاریم. این روزها باید نگران حجاب برتر بود. حجابی که در طول همه این سال‌ها نماد پوشش و عفت بوده، حالا در خطر است. دعوای ما، درباره چادر و مانتو نیست. درباره «میل به جذابیت» است. ماجرا این است که این بانوان قبل از انتخاب چادر باید به این سوال پاسخ دهند که آیا می‌خواهید جذاب باشید یا نه؟ اگر پاسختان مثبت است، تا دلتان بخواهد گزینه دارید، لطفا بیخیال چادر شوید که برای ما مقدس است و عزیز.

حقیقت این است که ما به جای آنکه مردم را وارد دایره دین و حجاب و اعتقاد کنیم، مدام تلاش می‌کنیم که مساحت این دایره را زیاد کنیم، آنقدر زیاد تا دیگر کسی بیرون نماند. فراموش کرده‌ایم آن کلام امام صادق را که فرمود: کلام ما را بدون حذف و اضافه به مردم بگویید، فطرت آنها خواهد پذیرفت.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۶
امیرعلی

تقی دژاکام (+): 

تصور کنید هرچند تصور سختیه.  روزنامه کیهان یا جوان یا خبرگزاری فارس یا مشرق  یا رجانیوز  مصاحبه‌ای منتشر کرده‌اند با یک شخصیت معروف خودمان مثلاً آقای الف - ب. عکسش را هم کنار خبر کار کرده‌اند.  این مصاحبه  چون آبرو و حیثیتی برای اصولگراها و حزب اللهی‌ها نگذاشته، حسابی سرو صدا کرده است و تیتر یک روزنامه‌های زنجیری اصلاح طلب شده است و توی سایتهایشان حسابی درباره‌اش صحبت کرده‌اند. خب سوژه کمی نبوده است!

حالا آقای الف - بای مزبور، نامه سرگشاده نوشته به روزنامه یا خبرگزاری اصولگرای منتشرکننده این مصاحبه و بشدت اعتراض کرده که من کی با تو مصاحبه کرده‌ام که این حرفها را زده باشم. منبع مزبور هم نوشته که منظور ما از الف - با شما نبودی بلکه یک الفبای دیگه بوده. حالا بگذریم که اگر منظوراین بوده، چرا عکس دو ستونی بزرگ او را کنار خبر در صفحه اول کار کرده اند و اصولاً الفبای دیگر مگر ارزش خبری یا ارزش شهرت یا مرجعیت سیاسی - اجتماعی داشته که با او مصاحبه کرده‌اند؟!

سؤال این است: رفتار و واکنش اصلاح طلبان با چنین گاف بسیار بزرگ و دروغ آشکار رسانه‌ای چه می‌بود؟

اینها را نوشتم تا قشنگ برای اونها جا بیفتد که چه گند بزرگی زده‌اند و روزنامه درجه چندی که کاری جز پاچه خواری هاشمی و خاندان رفسنجانی ندارد، به خودِ به اصطلاح اصلاح طلبشان هم رحم نکرده‌اند و مصاحبه جعلی با او ترتیب داده‌اند. حالا ببینید که چه جعلیاتی به دشمنانشان که حزب اللهی‌ها و انقلابی‌ها و دلبستگان به نظام وامام و رهبری و ... باشند نسبت می‌دهند.

حالا «عباس عبدی» مردانگی کرده واز #ژورنالیسم_کثیف اینها قبل از بهره برداری کامل، پرده برداری کرده است. هر چند که حتی جوابیه عبدی را هم منتشر نکرده‌اند. چه ها کنیم با مصاحبه‌ها و خبرهای متعدد دیگری که اصلاح طلبانی که مردانگی عبدی را نداشته‌اند از ترس آبرو،‌ حاضر به انکار و تکذیب آن نشدند!

یک یادآوری دیگر:
یادتان می‌آید در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، یکی از مصاحبه‌های مستقیم تلویزیونی وی که قرار بود بعد از اخبار ساعت ۲۱ پخش شود، به دلایلی لغو شد. اما در کمال تعجب، یکی از روزنامه های اصلاح طلب فردا به جزئیات مصاحبه تلویزیونی برگزارنشده رئیس جمهور اشاره کرده و آن را به باد نقد و استهزا گرفته بود؟!

اصلاح طلبها از این دروغها و گندکاریها زیاد دارند. اما بحث من چیز دیگری است:
اینها که با آدمهای زنده و همفکر خودشان برای رسیدن به اهداف پست خودشان این‌گونه می‌کنند، با خاطرات امام و انقلاب و شخصیت مخالفانشان چه ها می کنند!
پ.ن:

دوستان نگذارید هشدارهای مهم و تقریباً کم سابقة رهبر عزیز انقلاب درباره خطر تحریف امام و خاطرات امام پس از دو یا سه روز حرف زدنهای ما به فراموشی سپرده شود و آنها هم هر غلطی دلشان خواست بکنند... همین!

مرتبط: عباس عبدی: مصاحبه‌ام با «آرمان» جعلی است!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۰
امیرعلی

میگن رئیس ادوبی فتوشاپ بعد ازدیدن روجلد این روزنامه ایرانی شرکت و از شش جا پلمپ کرده، خودشم اون تو حبس کرده، هی  این تصویرو نگاه میکنه جیغ میزنه (+)
  :l    
 :)

بقایی
(تصویر صفحه اول روزنامه ابتکار روز سه شنبه19 خرداد 94)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۷
امیرعلی