وکیلانه

۴ مطلب در اسفند ۱۳۸۹ ثبت شده است

وکیلانه - ملک عبدالله یا لوک خوش شانس؟
درست همون روزی که قراره روز خشم در عربستان باشه در ژاپن زلزله می آد و جهت اخبار از کشورهای عربی پرت می شه به سمت ژاپن

تصاویر سرکوب خونین مردم عربستان/ کشتار شیعیان در سکوت محض

http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1272007
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۸۹ ، ۰۶:۰۲
امیرعلی
وکیلانه - پژو 206 یا پیکان ؟!

امام خامنه ای:

در دوران پیش از پیروزی انقلاب، بنده در ایرانشهر تبعید بودم. در یکی از شهرهای همجوار، چند نفر آشنا داشتیم که یکی از آنها راننده بود، یکی شغل آزاد داشت و بالاخره اهل فرهنگ و معرفت به معنای خاص کلمه نبودند. به حسب ظاهر، به آنها عامی اطلاق می شد. با این حال جزو خواص بودند. آنها مرتب برای دیدن ما به ایرانشهر می آمدند و از قضایای مذاکرات خود با روحانی شهرشان می گفتند.
 روحانی شهرشان هم آدم خوبی بود؛ منتها جزو عوام بود.ملاحظه می کنید! راننده ی کمپرسی جزو خواص، ولی روحانی و پیش نماز محترم جزو عوام!
مثلا آن روحانی می گفت:"چرا وقتی اسم پیغمبر می آید یک صلوات می فرستید، ولی اسم آقا که می آید، سه صلوات می فرستید؟!"نمی فهمید. راننده به او جواب می داد: روزی که دیگر مبارزه ای نداشته باشیم؛ اسلام بر همه جا فائق شود؛ انقلاب پیروز شود؛ ما نه تنها سه صلوات، که یک صلوات هم نمی فرستیم! امروز این سه صلوات مبارزه است!راننده می فهمید، روحانی نمی فهمید!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۸۹ ، ۰۷:۵۲
امیرعلی
وکیلانه - برخی ریزه کاری‌های جنگ
دکتر محمدجواد لاریجانی مشاور فعلی قوه فضائیه زمانی تعریف می کرد که :
در ایام جنگ که ایران در محاصره اقتصادی نیز بود یک بار جهت خرید اسلحه بمنظور تامین نیازهای جبهه ها وی به عنوان ریاست تیم ایرانی عازم یک کشور اروپائی شدند و بعد از خرید اقلام مزبور در مسیر بازگشت بوسیله هواپیما، وارد مرز هوائی یکی از کشورهائی شدند که بدلیل ضیق وقت نتوانسته بودند جلوتر مجوز ورود به مرز هوائی آن کشور را اخذ کنند. به همین دلیل بمجرد ورود هواپیمای ایرانی به حریم هوائی این کشور، توسط برج مراقبت مرکز حکومت با ایشان تماس گرفته و پیامی با این مضمون به خلبان ایرانی داده می شود:

بدلیل نداشتن مجوز قانونی ورود به مرزهای هوائی ما دو فروند جنگنده در حال حاضر شما را تعقیب می کند لذا یا سریعاً در فرودگاه مرکزی ما فرود بیآئید و یا آنکه مورد حمله جنگنده های ما قرار می گیرید.

دکتر لاریجانی تعریف می کرد:
خلبان ما سراسیمه مانده بود که چه کار کند تا اینکه من بی سیم ایشان را گرفته و خطاب به عامل مستقر در برج مراقبت فرودگاه مزبور گفتم:

من دکتر محمد جواد لاریجانی قائم مقام وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هستم و یک پیام فوق العاده مهم و فوری برای رئیس جمهور شما دارم. بلافاصله اظهارات من را نوشته و به کاخ ریاست جمهوری اطلاع دهید.

افسر مزبور نیز که در چنین موقعیتی خود را باخته بود ابتدا گفت پس اجازه دهید ابتدا با کاخ ریاست جمهوری تماس گرفته و کسب تکلیف کنم و دکتر لاریجانی نیز بلافاصله اضافه کرده:

خیر مطلب مهم و اضطراری است سریعاً و راساً خودتان حامل این پیام باشید.

افسر مزبور نیر پذیرفته و اقدام به نوشتن اظهارات دکتر لاریجانی می کند. اظهاراتی با این مضمون:

با اهدا سلام و تحیات

بدینوسیله اینجانب دکتر محمد جواد لاریجانی قائم مقام وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با آرزوی بسط و تعمیق مناسبات دوستانه میان دو کشور ایران و ... و با توجه به قرابت های فرهنگی و هنری و اجتماعی و بویژه تاریخی و امید به هر اندازه بهتر و بیشتر شدن مناسبات دو کشور در عرصه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ضمن ابلاغ سلام مخصوص مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران اعم از مقام عالی رهبری ایران حضرت امام خمینی و همچنین ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای و بویژه جناب آقای دکتر علی اکبر ولایتی وزیر محترم امور خارجه ایران امیدوار بوده و هستیم تا به سنوات قبل با تشریک مساعی دوستانه و همت عالی بلند پایگان دو کشور بتوانیم همواره در کنار یکدیگر به صلح و دوستی زندگی کنیم ...

خلاصه آنکه دکتر لاریجانی با احتساب زمان لازم جهت گذشتن از مرز هوائی کشور مزبور آنقدر در پیغام مثلاً مهم خود تعارف ریختند تا بالاخره از مرز آن کشور گذشتند و در پایان خطاب به آن افسر ساده دل نیز گفتند:

خلاصه به رئیس جمهورتان سلام ما را برسانید. ما رفتیم!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۸۹ ، ۰۶:۴۴
امیرعلی

یکی از پسران کروبی تصویری از شیخ فتنه گران را بر روی صفحه فیس بوک خود قرار داده و مدعیست که این عکس مربوط به سال گذشته و آن هنگامیست که کروبی مورد حمله معترضان خود قرار گرفته است.

راویان می گویند: هنگامیکه رأس مبارک مولای ما شیعیان را مقابل ابن زیاد آوردند؛ قطره ای از خون این سر مطهر، بر پای ابن زیاد ملعون چکید.

راویان می گویند: این قطره تا عمق استخوان پسر مرجانه را سوزاند و بر پای او خللی گذاشت که تا آخر عمرش بوی مشمئزکننده ای از ابن زیاد ساطع می شد به طوری که حتی اطرافیانش نیز از نزدیک شدن به این مرد ابا می کردند.
می گویند: این خلل، ابن زیاد را لنگ کرد و او تا آخر عمر منحوس خویش می لنگید تا اینکه به دست مختار سقفی به درک واصل شد.

ما این صحنه را به گونه ای ملموس تر در مختار نامه هم دیدیم. 

و گویا اینک پس از ۱۳۷۰ سال نیز باید شاهد تکرار دوباره تاریخ و عاقبت "نقاب زنندگان، رکاب زنندگان و تشویق کنندگان" قتال با ولی زمانه باشیم که چگونه خون شهدای مظلوم فتنه بر دامن و بدن آنها نیز می چکد و آنها را رسوای خاص و عام می کند.

نکته جالب اینجاست که  این تصویر نیز خود گویای اوج حیای وی می باشد !

منبع: خودم و رفقا  :)


چهارشنبه چهارم اسفند ۱۳۸۹
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۹ ، ۲۰:۳۰
امیرعلی